بغض سنگین(yegane)
اروم اروم به نبودنت عادت میکنم.... چون هیچوقت داشتنت رو تجربه نکردم... دیگه به داشتن چشمای پر از حسرتم عادت کردم.... سهم منم همینه تنهایی تنهایی تنهایی... اونقدر این بغض گلومو سنگین کرده که حتی... نمیتونم حرفامو اینجا بنویسم... دیگه بی هوا خندیدن رو یاد گرفتم... تو نگرانم نشو همه چیزو یاد گرفتم.......... یاد گرفتم چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی... یاد گرفتم نفس بکشم... بی تو...به یاد تو... یاد گرفتم چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن.... و جای خالی ات را با خاطرات پر کنم...
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |